از او که رفته نبايد رنجشي به دل گرفت آنکه دوستش داريم همه گونه حقي بر ما دارد حتي
حق آنکه ديگر دوستمان نداشته باشد نمي توان از او رنجشي به دل گرفت بلکه بايد تنها
از خود رنجيد که چرا بايد آنقدر شايسته ي محبت نباشيم که دوست ما را ترک کند ...
و اين خود دردي کشنده است ...
_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _
من از چشمان خويش آموختم درس محبت را که هر عضوي به درد آيد به جايش ديده مي گريد.
_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _
کاش جاي من و تو عوض مي شد تو حسرت ديدارم را مي کشيدي و من
که فهميده بودم چقدر دوستم داري هر روز به ناز و اداهايم مي افزودم
_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _
شبي غمگين شبي باراني و سرد مرا در غربت فردا رها كرد دلم در حسرت ديدار او ماند
مرا چشم انتظار كوچه ها كرد به من مي گفت تنهايي غريب است
ببين با غربتش با من چه ها كرد
_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _
وقتی گلدون خونمون شکست پدرم گفت: قسمت این بود، مادرم گفت: حیف شد،
خواهرم گفت: قشنگ بود، برادرم گفت: کاش دوتا داشتیم.
اما وقتی دل من شکست کسی به فکرش نبود. هیچکس…
_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _
از غمش ناله کنان می خوانم ، بی دلم رفت ولی با دل او می مانم .
جمله معنی دار جمله حکیمانه جمله های حکیمانه